مرضييه`نين اؤزياشامى
بو يازى اينتئرنتدهن آلينميشدير
مرضيه احمدي اسكوئي
مرضيه احمدي اسكوئي سال 1324 خورشيدي در يك خانواده متوسط در اسكو, نزديك تبريز-آزربايجان متولد شد.
از كودكي با كار در كنار پدرش در مزرعه با زندگي پرمشقت آشنا شد. مرضيه علاقه مفرطي به مطالعه داشت و در همين رابطه با افراد آگاه به مسائل اجتماعي آشنا شد.
پس از اتمام دوره اول دبيرستان به دانشسراي مقدماتي تبريز رفت و سپس معلم دبستانهاي اسكو شد. او در مدت سه سالي كه آموزش كودكان را به عهده داشت از طريق رفت و آمد با خانوادههاي آنان با زندگي پر درد و رنجشان آشنا شد.
مرضيه احمدي اسكوئي پس از ورود به دانشسراي مقدماتي در اعتصابات دانشجويي اسفند 1349 نقش مهمي ايفاء نمود و تحت پيگيرد ساواك, پليس سياسي رژيم ضدبشري شاه قرار گرفت. سال 1350دانشسرا را تعطيل كردند, مرضيه را نيز بازداشت و پس از مدتي آزاد كردند. مرضيه به تهران رفت و با فدائيان حلق تماس گرفت و به صفوف آنان پيوست.
مرضيه پس از پيوستن به مبارزه مسلحانه شعري به زبان تركي سرود به نام «دالغا» _ موج _:
دالقا
Xırdaca işcə arxıdım خيرداجا، ايشجه آرخيديم
Meşələrdən dağlardan مئشهلهردهن، داغلاردان
Dərələrdən axırdım درهلهردهن آخيرديم
Bilirdim durqun sular بيليرديم دورقون سولار
Öz içində boğular اؤز ايچينده بوغولار
Bilirdim dəryalarda بيليرديم دريالاردا
Dalqalar qucaöında دالقالار قوجاغيندا
Xirdaca arxlar üçün خيرداجا آرخلار اوچون
Yeni həyat doğular يئنی حهيات دوغولار
Nə yolun uzaqlığı نه يولون اوزاقليغی
Nə qaranlıq çuxurlar نه قارانليق چوخورلار
Nə durqunluq həvəsi نه دورقونلوق ههوهسی
Məni yoldan qoymadı منی يولدان قويمادی
İndi qarışmışam mən ايندی قاريشميشام من
Qurtulmaz dalqalara قورتولماز دالغالارا
Varlığımız çalışmaq وارليغيميز چاليشماق
Yoxluğumuz dayanmaq يوخلوغوموز دايانماق
52 نجی پائيز
ترجمه:
موج
چويبار خرد و باريکی بودم
در جنگلها و کوهها
و درهها جاری بودم
**
میدانستم آبهای ايستاده
در درون خود میميرند
میدانستم در آغوش امواج
درياها
برای جويباران کوچک
هستی تازهای میزايند
**
نه درازی راه
نه گودالهای تاريک
و نه هوس بازماندن از جريان
مرا از راه باز نداشت
**
اينک پيوستهام
بامواج بیپايان
هستیامان تلاش
و نيستیامان آسودن است!
پاييز52
مرضيه احمدي اسكوئي روز ششم ارديبهشت 1353از طريق ضبط امواج فرستندههاي پليس توانست پي ببرد كه محل قرار رفيق شيرين فضيلت كلام در محاصره است. وي براي نجات رفيق شيرين به محل رفت و در نبردي دليرانه با مزدوران ساواك جنگيد و قهرمانانه جان باخت.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home